English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6364 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
diver's mate U یار اب باز که اورا ازاب بالا می کشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
waterlogged U ازاب اشباع
to fish in troubled waters U ازاب گل الودماهی گرفتن
water worn U ساییده شده ازاب
gateage U دریچه یابندبرای جلوگیری ازاب
neptunian U ازاب پیدا شده نپتونی
overarm U خارج شدن بازوی شناگر ازاب
to feather an oar U پاروراپس ازبیرون اوردن ازاب تخت قراردادن
her U اورا
they proclaimed him sovereign U جلوس اورا
he was sent to england U اورا فرستادندبانگلستان
i had a great wish to see him U داشتم که اورا به بینم
they intended to kill him U میخواستند اورا بکشند
they intended to kill him U قصدکشتن اورا داشتند
out with him U اورا بیرون کنید
We havent seen him for ages. U سالهاست اورا ندیده ایم
Such extravagances ruined him. U این ولخرجی ها اورا زمین زد
They consider him as an outsider . U اورا غریبه بحساب می آورند
I wish I could meet ( see ) her . U کاش می توانستم اورا ببینم
His path was strewn with flowers . U مقدم اورا گلباران کردند
They gave him a sound thrashing . U اورا کتک مفصلی زدند
He is called by this name. U اورا به این رسم می خوانند
he was ordained priest U اورا بسمت کشیش گماشتند
I wI'll get (persuade)him to sign . U اورا حاضر بامضاء می کنم
I sent him on an errand. U اورا دنبال یک کاری فرستادم
He was not admitted to the university. U اورا به دانشگاه راه ندادند
the instant i saw him U بمحض اینکه اورا دیدم
She was pretty when I saw her at close quarters . U از نزدیک که اورا دیدم خوشگه بود
Providence watches over him. U از عالم غیب اورا حفا ظت می کنند
The referee put a boycott on him . U داور اورا از بازی محروم کرد
I gave him a piece of my mind . I told him off. I gave him a good dressing down . U اورا شستم وگذاشتم کنار ( پر خاش )
I reckoned him as my friend. U اورا دوست خود حساب می کردم
the police are on his track U مامورین شهربانی اورا دنبال می کنند
Leave her alone. U اورا تنها (بحال خود ) بگذار
they a his death to poison U مرگ اورا ازخوردن زهرمی دانند
he was engagedon probation U بعنوان کاراموزی اورا استخدام کردند
Everybody condemned his foolish behaviour . U همه رفتار نادرست اورا محکوم کردند
The bandits stripped him of all his belongines . U دزدهای سر گردنه ( راهزنان ) اورا لخت کردند
the churach built him up U کلیسا اورا تربیت یا تهذیب اخلاق کرد
She loves him in spite lf sll his faults . U با وجود تمام عیبهایش اورا دوست دارد
he should better to led than U باید اورا دلالت کرد زور فایده ندارد
To squash someone . U تو دهن کسی زدن ( اورا خاموش وخفه کردن )
she was her putative daughter U اورا دختری فرض میکرد مشهور بودکه وی دختراوست
that book will immortalize him U ان کتاب نام اورا تا جاویدان زنده نگاه خواهد داشت
to hold any one to ransom U کسیرا در توقیف نگاه داشتن تااینکه با دادن فدیه اورا ازادکنند
antigone U دختری که همراه پدر نابینای خود به اتیکا رفت و تا زمان مرگ پدرش اورا خدمت کرد
spinwriter U چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
vertically U از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
retaining fee U وجهی که بطور مستمرپرداخت به وکیل پرداخت شودتا از خدمات حقوقی اومستمرا" استفاده شود یا اورا از قبول وکالت طرف مقابل بازدارند
they rejected his proposition U پیشنهاد وی را رد کگردن پیشنهاد اورا نپذیرفتند
the clouds above ابرهای بالا یا بالا سر
dat U سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
tacit collusion U حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
apl U یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
pull up U بالا کشیدن هواپیما بالا کشیدن
high burst ranging U تنظیم تیر بروش ترکش بالا تنظیم تیر بروش تیر زمانی بالا
upping U رو به بالا
superincumbent U از بالا
overhead U سر بالا
upping U بالا
upped U رو به بالا
ascendency U بالا
ascendancy U بالا
up U رو به بالا
upped U بالا
top U بالا
overhead U بالا
uppermost U از بالا
in old age [in great age] U در سن بالا
at a great age U در سن بالا یی
upper U بالا
aloft U بالا
overtones U بالا تن
overtone U بالا تن
up stairs U بالا
up there U ان بالا
high U بالا
balconies U لژ بالا
upside U بالا
balcony U لژ بالا
upper limit U حد بالا
up U بالا
galleries U لژ بالا
outreach U بالا
highest U بالا
above U در بالا
headwater U بالا اب
on high U در بالا
atop U بالا
lever bridge U پل بالا رو
over- U بالا
highs U بالا
aweigh U بالا
gallery U لژ بالا
over U بالا
at the utmost U دست بالا
toss your oars U پارو بالا
uplifter U بالا برنده
unfield U میدان بالا
high burst U ترکش بالا
high contrast U تغایر بالا
ascendent U بالا رونده
high efficiency U راندمان بالا
up and down U بالا و پایین
high frequency U بسامد بالا
high frequency U فرکانس بالا
high frequency alternator U ژنراتورفرکانس بالا
ascensive U بالا رونده
top pour U ریختن از بالا
topside U قسمت بالا
to puff out U بالا امدن
to puff up U بالا امدن
high grown U بلند بالا
to set in U بالا امدن
top carriage U قنداق بالا
embezzling U بالا کشیدن
boosters U بالا برنده
embezzles U بالا کشیدن
embezzled U بالا کشیدن
embezzle U بالا کشیدن
abovestairs U طبقه بالا
top cast U ریختن از بالا
raising U بالا اوردن
ascendance U بالا رفتن
topmast U دکل بالا
topsides U قسمت بالا
upper beam U تیر بالا
upper bound U کران بالا
h.f. U فرکانس بالا
upgrading U بطرف بالا
upgrading U از درجه بالا
upgrading U بالا بردن
face up feed U خورد رو به بالا
upgrades U بطرف بالا
upgrades U از درجه بالا
upgrades U بالا بردن
upgraded U بطرف بالا
upgraded U از درجه بالا
upgraded U بالا بردن
upgrade U بطرف بالا
head piece U قسمت بالا
rallied U بالا بردن قی مت
heave in U بالا کشیدن
soars U بالا رفتن
soared U بالا رفتن
upriser U بالا رونده
soar U بالا رفتن
shoot-outs U بالا جستن
shoot-out U بالا جستن
shoot out U بالا جستن
shoot forth U بالا جستن
upraise U بالا بردن
uprear U بالا بردن
heave away U بالا بکشید
bottom up U از پایین به بالا
rally U بالا بردن قی مت
rallies U بالا بردن قی مت
upgrade U از درجه بالا
high impedance U امپدانس بالا
scandent U بالا رونده
jacks U بالا بردن
jack U بالا بردن
hoist U بالا بردن
plan view U دید از بالا
hoist U بالا کشیدن
hoisted U بالا بردن
the above figures U ارقام بالا
hoisted U بالا کشیدن
hoists U بالا بردن
the upper storey U اشکوب بالا
ascending U بالا رونده
pushup U بالا فشردنی
on stilts U بالا ایستاده بل
hoists U بالا کشیدن
uplift U بالا بردن
atop U بطرف بالا
surmountable U بالا قرارگرفتنی
plan view U نمای بالا
res U noitaloseR بالا
regorge U بالا اوردن
radio frequency U فرکانس بالا
top down U از بالا به پایین
top-down U از بالا به پایین
spec U مشخصات بالا
toss U بالا انداختن
spoke bone U زند بالا
tossed U بالا انداختن
tosses U بالا انداختن
tossing U بالا انداختن
raises U بالا کشیدن
raises U بالا بردن
raise U بالا کشیدن
raise U بالا بردن
upheavals U بالا امدن
uplifts U بالا بردن
upheaval U بالا امدن
aspired U بالا رفتن
aspire U بالا رفتن
joo chin pyon soon koot U کف دست بالا
jack up U بالا بردن
it comes from above از بالا می آید
Recent search history Forum search
1popsicle
1 In last fit, DOS starts at high addresses and works downward
1construed
1The outright abolition of the death penalty.
3she brought disgrace on the family.
2از ظاهر کسی یا چیزی نمیشه به باطنش پی پرد
1Soar
1preppy
1I carried her up the five steps to the front door
2high dimentional task solution space
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com